روز معلم سخت ترین روز برای من!

بماند که چهارشنبه با اینهمه تأکید باز هدیه خریدن! اما شنبه ادامه داره! وای خدایا!

اصلا نمیدونم چرا انقدر این روز برام سخته!در اوج شرمندگی هدیه رو می گرفتم و فقط خودمو می‌ رسوندم دفتر پشت میزم.معلم ها که جمع میشدن هدیه ها باز میشد و ذوق زدگیشونو دوست داشتم!اما من اصلا باز نکردم هیچکدوم از هدیه هامو!

آوردم خونه،فقط گل رو با اشتیاق از مامانم خواستم بذاره گلدون.بقیشو گذاشتم گوشه اوپن و رفتم اتاق که چادرمو آویزون کنممامانم پرسید چیه! گفتم هیچی! گفت واسه اینم حرص بخور، مگه تو گفتی بخرن! هیچی نگفتم.گفت حالا بازش نمی کنی؟! گفتم نه.خودت بازشون کن.بازشون میکرد و میگفت چیه.یهو با ترس گفت کارت هدیه هم بود تو جعبه هدیه ش!و من کلا سکوت کردم، طفلی ادامه نداد و همشو برد گذاشت اتاقم و من الان حالم بابت ادامه داستان هدایا،واسه فردا خوب نیست.

* مدیر مدرسه مون دعوت بود مشهد، تو حرم برام مناجات و دعارو ضبط میکرد و میفرستاد و منو حسابی هوایی میکرد،صوت نفر برتر کشوری تو قرائت رو ضبط کرد و فرستاد تو گروه همکارا و تقدیمش کرد به من و فائزه جونم همون همکار حافظم.یه وقتایی دوست داشتنش خیلی واضح بیان میشه تو جمع.امروز هم پیام داد و فهمیدم معلم قرآنی برتر کشور معرفی شد.واقعا این همه فعالیت برای یک زن منو دیوونه میکنه!

پ.ن: روز معلم باکلی هدیه مواجه شدم،اولیایی که تو دفتر دنبال من میگشتن که هدیه بدن،دسته گلهایی که .کارت هدیه هایی که.خلاصه کلی شرمندگی برام گذاشتن.البته از بعضی خانواده ها هم عذر خواهی کردم که بچه هارو ناراحت کردم و گفتم هدیه نخرن و اونا هم با خوشحالی گفتن اشکالی نداره و از نیت من باخبرن.ولیولی.ولی اتفاق های عجیبی داره میوفته که خوشایند نیست! امیدوارم این یک ماه بخیر بگذره و من بتونم صبوری کنم مقابل اذیت ها!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وقت سفارت آلمان | ويزاي آلمان فروشگاه اینترنتی ابزار هارپاگ نمونه سوالات قالی بافی درجه 2 سال 98 مرجع فعالیت های کمپانی اویدنت راه خدا طبیعت باران انواع تجهيزات تصفيه فاضلاب | ماشين آلات صنعتي و ساختماني بازی های جدید 2019 معرفی مشاغل | تبلیغات متنی سیال مانکن