بیخود نیست من این دانش آموز رو خیلی دوست دارم.
امید یکی از دانش آموزهای به شدت آقا و درس خون و مؤدب ِ کلاس.ولی خیلی استرسیِ.
چهارشنبه هفته قبل فقط 2دانش آموز زرنگ کلاسم عالی بودن و امید جزئشون نبود.چهرش وقتی بهم نگاه میکرد دیوونم میکرد، پر از حرف بود پر از ببخشید، پر از جبران میکنم پر از شرمندم.منم واسه اینکه عدالت داشته باشم نتونستم فرقی بین اون و بقیه بذارم ،هرچند دلم میخواست.
قرار شد جلسه بعد همون 2 دانش آموز زرنگ،درس بپرسن و نمره بدن.یعنی صالح وعلی.شنیدم که صالح از سر رقابتش با امید گفت: امید جلسه بعد سوالهایی ازت بپرسم.امیدم طبق معمول لبخندِ غصه دارِ همراه استرس تحویلش داد.
جلسه بعد، صالح و علی کتاب به دست آماده پرسش بودن، تا اومدم سر کلاس قبل از اینکه بگم بچه ها بفرمایید بشینید ،امید گفت: خانم من داوطلبم.
لبخندی از سر رضایت زدم.یعنی همین جملش دنیای انرژی بود واسم و حس کردم چقدر تو جبران اشتباه داوطلب بودن قشنگه.
خدایا امیدوارم تو جبران کوچیکترین اشتباهاتم،همیشه داوطلب باشم بدون اینکه تو بگی یا تو بخوای یا انتظارشو داشته باشی،اینجوری مطمئنم دلبری میکنم :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صندلی راحت نشین دانستنی ها مرجع پرسودترین استراتژِیها و اندیکاتورهای بین المللی Kimberly باغِ اَندرونی ! ناگفته های پنهان زندگی دانش روز نمایندگی رسمی میز وکیوم در ایران تلفن:۶۶۴۰۸۰۷۸ فروشگاه پیترپن